پیشینه ترمیم بنای مسجد جامع گوهرشاد به بهانه تعمیر گلدسته‌های آن | تاریخ ۶۰۰‌ساله مرمت در میراث گوهرشاد‌بیگم هدیه‌ای به نام مهربانی پناه بی‌پناهان بود | یادی از عباس تربتی، معروف به حاج آخوند، واعظ و عارف مدفون در حرم مطهر رضوی امامی که مشهد را پایتخت علم و زیارت کرد همراهی اهل بیت(ع)، خوشبختی حقیقی | بررسی معیار خوشبختی در فرازهایی از زیارت جامعه کبیره تولیت آستان قدس رضوی: معماری مشهد باید امام‌رضایی باشد | ضرورت فضاسازی متفاوت، مفهومی و زیارت‌محور تولیت آستان قدس رضوی: پرستاران، ادامه‌دهندگان راه حضرت زینب(س) در دفاع از کرامت و سلامت انسانی هستند ویدئو | جشن تکلیف دختران ۹ کشور اسلامی در حرم مطهر امام رضا (ع) بیش از ۴۵ هزار مسجد در کشور بدون امام جماعت هستند فعالیت ۲۵ هزار و ۷۰۰ قرارگاه محله اسلامی در سراسر کشور تجلیل از خادمان و سقایان زائران پیاده امام رضا (ع) در مشهد ویژه‌برنامه «عقیله بنی‌هاشم» با حضور بانوان اردوزبان در حرم مطهر امام‌رضا(ع) برگزار شد پخش مستند «خورشید کاروان» از سیمای استانی خراسان رضوی جایزه ادبی یوسف به ایستگاه چهاردهم رسید + مهلت ارسال آثار اجرایی شدن طرح حفظ «شهید سلامی» به منظور تربیت ۱۰ میلیون حافظ قرآن آغاز کنگره ملی بزرگداشت ۳ هزار شهید خراسان شمالی با برگزاری اردوی راهیان‌نور نهایی شدن قرارداد‌های مربوط به حج ۱۴۰۵، سه ماه پیش از آغاز عملیات اعزام زائران مشهد میزبان برگزاری جشنواره امامت و مهدویت خواهد بود برنامه «مهمان مهر» میزبان ۶۰۰۰ دانشجو از سراسر کشور در حرم حضرت معصومه(س)
سرخط خبرها

نوستالژی‌های پیش از یک زیارت دل چسب

  • کد خبر: ۱۳۶۲۷۵
  • ۰۲ آذر ۱۴۰۱ - ۱۶:۵۵
نوستالژی‌های پیش از یک زیارت دل چسب
مهدی عسکری - روزنامه نگار
مهدی عسکری
نویسنده مهدی عسکری

بچه که بودم، خانوادگی به زیارت امام رضا(ع) می رفتیم. از هر نظر که فکرش را بکنید، دل چسب بود؛ من، مادر و پدرم همراه با خواهر و برادرانم. آن سال ها در دهه شصت هنوز حرم به این شکل وشمایل گسترش پیدا نکرده بود.

وعده گاه ما هم رواق امام خمینی(ره) بود که آن روزها هنوز صحن امام خمینی(ره) بود. به جز لذت حضوری که در آن سال ها در صحن امام خمینی(ره) داشتم، حاشیه های زیارت هم برایم خیلی دل چسب بود؛ نوارهایی که سرودهای امام رضایی پخش می کرد و فروشندگان دوره گرد آن ها را روی موتورسیکلت می فروختند؛ جعبه ای که باز بود و انواع نوارها به این سبک را داشت و بلندگویی که همیشه روشن بود و معمولا هم یک سرود را پخش می کرد؛ «دوست دارم نگات کنم، تو هم منو نگاه کنی... .»

فروشندگانی که آب میوه را در لیوان های شیشه ای بزرگ می فروختند و پدر تقریبا همیشه همه اعضای خانواده را مهمان می کرد و گاهی هم با سخاوت بیشتر ساندویچ هایی می خرید که آن روزگار با نان های قدیمی پیچیده می شد. همچنین، قدم زدن هایی که از میدان بیت المقدس (فلکه آب) تا حرم و برعکس انجام می شد، آن هم در روزگاری که این همه ساختمان بلند وجود نداشت.

حالا آن قدم زدن ها به نوستالژی بزرگ آن دوران تبدیل شده است. به جز خاطرات دوران کودکی که در کوچه پس کوچه های اطراف حرم گم شدند، حالا حرم بزرگ تر شده و به میدان بیت المقدس نزدیک شده است و از سویی دیگر، ساخت وسازهای فراوان در چهار طرف حرم، دیگر آن حس خاص قدم زدن تا حرم را ایجاد نمی کند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->